کااااااااااا فکااااااااااااااا

هیچکس آنقدر دارانیست که بدون همسایه سرکند

کااااااااااا فکااااااااااااااا

هیچکس آنقدر دارانیست که بدون همسایه سرکند

نامه سهیک آخرین ترانه ی باران برای آقای..میم....گاف (مسیح) یکم

با عقل وفهم ودانش داد سخن توان داد

چون جمع شد معانی......... گوی بیان توان زد

قدخمیده ما سهلت نماید اما........ برقلب دشمنا ن تیر از این کمان توان زد.... (رندشیراز)

 

بادرودی گرم خدمت آقای م... گ...( مسیح)

قبل از هرکلام برای تو وخانواده گرامی ات آرزوی موفقیت و تندرستی می نمایم

آشنای چند ین ماهه من! کاشکی می توانستم تو را دوست بنامم ودرابتدا هم فکر می کردم این ارتقا ممکن باشد ولی به مروردریافتم که پیوند ما نمی تواند به مرحله دوستی برسد چراکه شما علیرغم  تظاهر به اهل مدارا بودن با دگراندیشان توان این کار را بعلت متعصب بودن نداری چراکه حدودا تمامی مسلمانان با فرهنگ نقد پذیری بیگانه هستند ولذا هر گونه نقدی براندیشه وباورشان برنمی تابند ودر همین راستاست که درطول تاریخ اسلام هزاران دگر اندیش به جرم نقدوبررسی اسلام توسط مفتیان ومراجع تقلید وملاهلایان وآخوند ها به جرم کافروزندیق وبه مرگ محکوم شده اند.

 

دراین مدت آشنایی من باشما تلاش کردم ضمن رعایت همه اصول فکرواندیشه و بیان به باورهای شما احترام بگذارم تابرای شما ثابت شود همزیستی انسانها باوجود تفاوت های فکری ممکن است ولی شما توانایی هضم این واقعیت را نداشتی وانتقاد های مرا چون کینه به دل گرفتی تا روزی و درفرصتی این در دل مانده هایت را برون ریز کنی!!! وطی این چند ماهه خود واقعی خود را به ناشایست ترین نوع ممکن نشان دادی ودرچند جا تمامی عقده ها و چرک های درونت را بیرون ریختی وثابت کردی که مسلمان متعادل بسیار کم و نادر است وتو نیستی.

 

من در ابن نوشتار تلاش می کنم به آسیب شناسی شخصیتی شما پرداخته وشما را آنگونه که شناخته ام معرفی کنم .من هرگز درراه مقابله به مثل باشما نیستم اگرچه خودت خوب می دانی ابزارهای متقاوتی برای در هم ریختن سیستم فکری شما در اختیار دارم...من اهل اندیشه و فکر و قلم هستم وسلاح من انگشتانم است که واژه ها را مینگارند ... نه چماق وزنجیردارم و نه سلول 299  ونه چماقداروهکر بنابراین هیچ گاه نه به کسی تو هین می کنم و نه قصدتحقیروکوچک شماری کسی را دارم ونه قدرتی تا کسی را تهدید ومورد ارعاب قرار دهم البته این بدان معنی نیست که تو این ابزارها دراختیارداری ! چون اگر داشتی  خشک مغزی تو یاری ات می کرد تا از آنهارا مورد بهره برداری قراردهی! بنابراین مرا هیچ گاه تهدید نکن وخواهشا هرکاری که از دستت برمی آید درباره من  انجام بدهی کوتاهی نکن.

من نه از تهدید کسی می ترسم و نه توهین کسی را بعنوان کینه دردرونم انباشته می کنم ! من رها اندیشم وخالی از بغض وکینه تازیان چون یک ایرانی ام وریشه هایم در همین خاک است و دراثر تهاجم به این سرزمین نیامده اند!

 

خوب اما از آسیب شناسی شخصیت شما....... درابتدا از نام انتخابی ات شروع می کنم...مسیح.....این نام لفب پیامبرمسیحیان است و شما بااین انتخاب دچار نوعی خودبزرگ بینی افراطی شده  و خودت را در جایگاه کسی گذاشته ای که درنام هم که شده مورد احترام بیش از چهار ملیارد مردم جهان است!! واین خود نشان کم بودهای فکری درشماست که تلاش کرده ای خودت را بگونه ای تصنعی و ناچسب درجای عیسی مسیح قراردهی!!!!!

وازاین منظر بی ارتباط و ناچسب  خودشیفتگی خویش را به همگان نشان دهی!!تو واقعا مانند مسیحی؟؟ یعنی بنابرداستان های دینی همان قدرت اوراداری؟؟ می بینی که لباسی که پوشیده ای به تنت خیلی خیلی گشاد است!

 

البته من می دانم که از مسلمان بودنت راضی نیستی ولی تو کجا وحتی یک مسیحی ساده کجا؟ چه برسد به خود مسیح!!! بنابراین تو دچار کمبود ها و عقده های شخصیتی فراوانی وباخودت فکرکردی با این نام خواهی توانست کم دانشی و ناتوانی های ناشی از مسلمان بودنت را جبران کنی!! نکته بعد اینکه تو هم مانند همه هم کیشانت انتقاد پذیر نیستی و هیچ گونه نقدی را براندیشه ات بر نمی تابی وفکر می کنی  آنقدر می دانی! که همه باید از دانش تو تعریف کرده و تحسینت نموده وازتو یادبگیرند!!!!!! آخر تو مسیحی واشتباه نمی کنی!!! می بینی چقدر کودکانه می اندیشی؟؟!! مسئله یعدی واژه عادی است .... که تو دراین انتخاب هم دچارخودشیفتگی فزون شده ای و تظاهرمی کنی که فردی عادی هستی و در پشت پرده تظاهر به عادی بودن خودت را آگاه و دانا حس می کنی!! واین یکی دیگر از گزند ها و آسیب های شخصیتی توست که البته همه مانند من اینگونه درباره تو ژرف اندیش نیستند وخودت خوب می دانی چه می گویم واگر بچه های ساده و بعظا نادان وکم دان ر فریب دهی با همه نمی توانی اینگونه باشی چون واژه واژه تو را زیرزره بین قرار می دهند!!  حسادت>>> این هم از دیگر نکات شخصیتی توست که بایستی آنرا در کنار ترسو بودنت( بنابراعتراف خودت) اضافه کنی ..... تو شدیدا حسودی واین را درچند بار برای من نوشته ای از جمله در همان یادداشت بی نام و نشان که دستت را روکردم! تو هرچقدر هم بخواهی زیرآبی بروی برای من یکی نمی توانی چون خودت خوب مرا می شناسی من روانشناسی می دانم و از لابلای واژه ها افراد را می شناسم همان گونه که دست دوست تو نرگسی را روکردم که برایم یادداشت بزدلانه وبی نام و نشان گذاشته بود!! تو ادراین مدت مدام علیه من عقده گشایی کردی.. دروغ گفتی.. فحش دادی و تو هین کردی  وخودت را آنگونه که هستی ولی تا کنون مخفی کرده بودی نشان دادی  ومن بسیار متاسف شدم تو حتی به خانواده من هم توهین کردی و... ومن مدتی گرفتاری داشتم وروی نت نمی آمدم واین را تو حمل برسکوت من نمودی وخلاصه هر چه درحدلیاقت وشایستگی خودت بود بمن نسبت دادی!! من هرگز نمی خواهم واژه به واژه برایت جواب بنویسم چون آنوقت شخصیت خودم را درحد تو تنزل داده ام ولذا حرفهای من کلی است و آنها را در آرامش  وبدون بغض وکینه وعصبیت مینگارم........

آقای م......گاف.......  قبلا هم به تو هشدار دادم که در بازی اندیشه و تفکر بامن بازنده از پیش تو هستی واکنون هم تکرار می کنم...من باتو هیج گونه پیوندی در ذهنیت خود ندارم ودوست دارم تو را برای همیشه بعنوان یک تجربه ناموفق فراموش نمایم لذا به تو پیشنهاد می کنم ..1- در همین جا از من بخاطر همه دروغ ها تهمت ها ویاوه گویی ها و عقده گشایی ها و توهین هایت پوزش خواهی نمایی.. که در آن صورت همه آن بی لطفی ها را فراموش خواهم کرد...... 2- در مورد پیوند های نوشتاری من بادیگران هیچ گونه دخالتی نکنی..... آخر مگر تو لات وچاقوکش وباج گیر محله ای؟ یعنی اینقدر خودت رابزرگ می بینی؟؟؟؟ نه عزیز تو هیج چیز نیستی وبرای من خیلی ریز هم  هستی بنابراین وبلاگ دوستان تو! ربطی به تو ندارد واین حق من است که آنها را نقد کنم وآنها هم خودشان زنده اند و نیاز به قیم و وکیل ومرجع تقلید!! ندارند تو مدافع همان نوشته های خودت باش کافیست!

 

3- در یکی از متن های آتی به اشتباهاتت در باره من وچرندیادت و یاوه گویی هایت اشاره کن و پوزش خواهی نما...... تاشاید کمی این همه بی لطفی و حسادت و غرض ورزی و کینه توزی خودت را جبران کرده باشی

 

خوب این بود اولین نامه من به شما وخواسته هایم.....اگر انجامشان دادی می فهمم که کمی از انسانیت بویی برده ای ومی دانی که همگان ممکنست تحت شرایطی با مسائل احساسی برخورد کرده و دچار اشتباه گردند ولی اگر به خواسته هایم بی توجهی نمودی من ضمن نوشتن نقد برهمه نوشته هایت مجبور خواهم شد تا تمامی حرفها ورازهای خصوصی را که برایم تعریف کردی و  بگونه ای بیان کنم تا تورا  همگان بیشتر و بهتر بشناسند...... درضمن من دراین مدت آدرس خانه و تلفن خانه و محل کار شما را بدست آورده ام واگر روزی نیاز شد حتی ممکنست تمامی ناگفته ها و مسائل پنهانی تورا که می دانم برای همسرت نیز باز گوکنم........ می بینی گفتم از پیش بازنده ای!! من بچه دروازه دولابم جنوب شهر تهران و بقول تو پیرمرد هم هستم..... یعنی باتجربه و دنیادیده..... بنابراین بامن نمی توانی وارد بازی شوی

چون خیلی زود کیش ومات وحیران وسرگردان پشیمانت می کنم...... جوابت را در همین جا بنویس تا من بتوانم برنامه های آتی ام را درباره تو طراحی کنم..... دلم می خواهد داستان با خوبی و خوشی پایان یابد تو چطور؟

 می بینی جناب عادی>>> دراین یک ماهه که تو بمن فحش وناسزا می دادی ودروغ زنی و توهین می کردی منهم بیکار نبودم و داشتم هیزم برای سوزاندن تهیه می کردم

برای تو درکنار خانواده ات آرزوی تندرستی و بهروزی و شادکامی می نمایم....سهیک .. آخرین ترانه ی باران

 

 

 

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
کافکا 1385/08/03 ساعت 12:30 ب.ظ

آقای میم-گاف......بادرود
نه بترس نه احساساتی شو نه عصبانی!
این نامه را چند بار بادقت بخوان وسرفرصت جواب بنویس
برای جبران اشتباهاتت وقت کافی داری
این نامه را بجزتو هیج کس نمی خواند خاطرت جمع باشد
اگر خواسته های مرا انچام ندادی در نامه بعدی متنی دیگر خواهم نوشت ودر وعرض دید دوستانت قرار خواهم داد تا تورا آنگونه که هستی..... نه آنگونه که تظاهرمی کنی بشناسند

قول می دهم فقط فعلا خاننده اش تو باشی
نترس من اینقدر معرفت دارم که به سادگی با آبروی دیگران بازی نکنم...... برخلاف تو البته

برایت بهترین آرزوهارادارم....... تهدیدهای تو که خالی بندی هستند ولی خواسته های مرا واقعا جدی بگیر تا پس از تسویه حساب دوستانه با هم بدرود بگوئیم.... این به نفع توست......... حال خوددانی.....
اصلا هیچ گونه علاقه ای به تو ندارم ولی بچه تهرانم وبامعرفت
تا دلت بخواهد....... می توانم گذشت کنم اگر اشتباهات خودرا جبران کنی........ موفق باشی

مسیح 1385/08/03 ساعت 08:58 ب.ظ

سلام

:)

من واقعا نادم و پشیمانم عزیز دلم

جدا می خواهم جبران نمایم

اما اون قدر بد کرده ام در حق تو

و اون قدر خنگم که

یادم نیست چه بدیهایی در حقت کردم

اگر ممکن است همین جا تمام بدرفتاریهای مرا برایم یاد آوری کن تا چیزی را از قلم نندازم یه وقت

این لطف بزرگ را در حق مسیح کیش و مات شده می کنی آیا ؟؟

امیدوارم

...


کافکا 1385/08/03 ساعت 11:12 ب.ظ

عادی گرامی

چگونه باورت کنم؟ تو امروز مرا ننگ ایران و وبلاگ نویسی
وبیمارروانی و ابله وفیلسوف ابلهان خوانده ای!!
مگرنه؟ نوشته ات داغ داغ است
خوب تو بودی جای من باور می کردی؟ از کرده ات پشیمتن شده ای؟؟؟ سخت است باور نمی کنم

بهتر است تا دروبلاگ نرگسی و شباهنگ رسما نوعی اشتباهت را جبران کرده و متن هم بنویسی در وبلاگ خودت ور وبلاگ خودم همین طور تا کمی باور کنم

ولی اگر این کار ها را نکنی فکر می کنم قصد فریب و فرار موقت داری//////////// حال خودت می دانی

تندرست و شادکام باشی

کافکا 1385/08/03 ساعت 11:46 ب.ظ

عادی گرامی.......

توهین های شما بمن جملگی مستند هستند وفراموش نشدنی.....هم در وبلاگ خودت وهم نرگسی وهم خودم وشباهنگ......... درضمن در این یادداشت هم نام ونشانت را نگذاشته ای وبعده زیرش می زنی همانگونه بمن تهمت زده ای که بانام دیگران یادداشت می نویسم!!!!!

خلاصه این آشی است که دسپخت خودت است وبهتراست چاره ای اساسی برایش بنمایی

کمی فکر کن.....شایدراهی پیداکنی داستان را بیخودی آنقدر توسعه دادی که جمع کردنش مشکل است ولی سعی خودت را بکن منهم گذشتم زیاداست وکمکت می کنم البته اگر واقعا پشیمان شده باشی ولی فراموش نکن من نزدیک به شصت سالم است و فریب هم نمی خورم پس سعی نکن مرا گول بزنی ///////

من اعتمادم به تو ویران شده وبازسازی اش سخت است
ولی در مجموع تا دلت بخواهد با گذشتم تو گام هایت رابردار عملا تا منهم شاید به تو اعتماد ی جزیی برای رفع مسئله بکنم............ تندرست و شادکام باشی

مسیح 1385/08/04 ساعت 06:00 ب.ظ

سلام عزیزم

:)

تا اونجا که به یاد دارم توی وبلاگ نرگسی اون الفاظ رو در باره ی آهنگ به کار بردم

خداییش اینجا خودمونیم و غریبه نیست

به نظر خودت این آهنگ ناموزون ظاغارت نیست ؟!!!

:)

کسی که میاد و با لحنی مداخله جویانه و قیم مآبانه به باورهای دیگران حمله و توهین می کنه معلومه که مایه ی ننگه

راستی

تو خوندی نوشته هاشو ؟

از نوشته هاش بر میاد که هیـــــــــــــــــچــــــــــــــــــــــــی نوفهمه !

:)

ولی تو فرق فوکولی جیگـــــــــــــــر

من با تو مشکلی نداشتم و ندارم

:)

در مورد ننوشتن آدرس هم باز فرقی نداره

حتی تو می تونی به جای من کامنت بذاری و آدرس هم بنویسی

نوشتن آدرس دردی رو دوا نمی کنه

اما

در مورد اون کامنت بی نشان

امیدوارم کار خودت نبوده باشه

و این یه اشتباه از سوی تو بوده باشه که فقط فکر کردی اون کامنت احمقانه و احساسی رو من نوشته بودم برات

اون بنده خدایی که برات اون کامنتو نوشته بود ازت خواسته بود که بیشتر باهات صحبت کنه

نمی دونم باهاش صحبت کردی یا نه

ولی اینا اصلا مهم نیست

مهم اینه که من خودتو دوست دارم و دوست دارم که ناراحتیها رو از دلت بیرون بیارم

نه به خاطر این تهدیدایی که کردیا

نه

خودتو دوست دارم عزیز دل مسیح

:)

اما خودت قضاوت کن

آزاد اندیشانه هم قضاوت کن لطفا

این که بیای اینجا کلی تهدید بنویسی و از سه نفر از خانومای محترم و متاهل و پاک وبلاگنویس نام ببری و بعد وانمود کنی که من برای تو یه سری چرندیات در باره ی این خانومای گرانقدر ایرانی تعریف کردم

واقعا راه شرافتمندانه ایه برای ایجاد تحول در یک ایرانی بی سواد و نادان و ضعیف ؟؟!!!!!!!!!!!!

:)

سهیک یا کافکا یا هر نام دیگه ای که دوست داری عزیز

کمی به خودت بیا و و یه بار با بی طرفی این متنتو بخون

ببین که راه شرافتمندانه ای نیست

در هر حال تو مختاری که از مسیح خوشت بیاد یا نه

منم دوست دارم اگه بی احترامی ای بهت کردم با ذکر مورد بیان کنی تا جبران کنم

اما از من نخواه کاری رو که نکردم به گردن بگیرم

این برای خودت خوب نیست

تویی که اون همه وبلاگ نویس نادانو به راه راست آزاد اندیشی هدایت کردی

با این کار این تصور پیش میاد که بقیه رو هم با تهدید و فشار به این راه کشوندی

:)

من منتظرم که اشتباهاتمو همین جا بهم بگی تا جبران کنم

دوستت دارم فراوون

...

.. 1385/08/04 ساعت 10:05 ب.ظ

خداییش این خزعبلاتی که می بافی
این مهملاتی که سر هم می کنی
خودت هم خوب می دونی دروغه ، چه برسه به دیگران
و فقط و فقط زاییده ذهن معیوب خودته
علت جنگیدن تو با این شخصیت منحصر به فرد و شایسته صرفا بر می گرده به عقده های روانی آشکار و نهانت و حسادت عمیقت که همه به خوبی ازش آگاهن
یک بار شنیدم روانشناسا خودشون آخرش روانی می شن
باور نمی کردم
ولی حالا بهش ایمان دارم
می خواستم چند جمله در جهت ارشادت بنویسم
اما چه سود که فرصت آب در هاون کوبیدن ندارم
نرود میخ آهنین در سنگ
تنها به این نکته اکتفا می کنم که ای کاش از این همه بزرگواری و نجابت شرم می کردی . البته این مشخصه بارز هر انسان آزاده و با اصالته
علی الخصوص که مسلمان هم باشه
خاصه اگر این فرد با شخصیت مسلمان از نسل طیبه ی ائمه هم باشه
تنها یک دعا در حقت می کنم
خداوند عالم به اندازه ی ذات و قلبت تو را دهاد
امیدوارم نترسی و پاک نکنی کامنت را ...........

کافکا 1385/08/04 ساعت 10:13 ب.ظ

عادی گرامی بادرود

خوب خودت خوب می دانی که من دارای چندین وبلاگ هستم واین مایه افتخارخودم است چون کمترکسی توانایی اداره این تعدادوبلاگ را داره...... واین نقطه قوت است نه ضعف!!!

ولی تو دروبلاگ خودت (البته اگر پاک نکرده باشی) به همه دوستانت فریادزده ای که آهنگ وووو همان سهیک خودمان است درسته؟ پس تو دانسته به سهیک ویا آهنگ ناسزاگفته وتهمت زده ودروغ بسته وحتی تهدیدکرده ای.....اگرپاک نکرده باشی همه اش موجوداست.......
عادی من تازنده هستم پای نوشته های خودم ایستاده ام وفرقی ندارد به چه نامی مهم آأنست که تو دانسته به تفکرمن توهین کرده وبدوبیراه گفته ای.....!!

درباره این نامه من نسبت به یادداشتهای تو کم تریت توهین راکرده ام چون تو دریک حالت کاملا عصبی وباشناختی که از من داری به من ناسزاگفته ای.......

من درهیج کجا به شخصیت کسی توهین نکرده و یادداشت بی نام ونشان هم ننوشته ام ولی تو چرا ونرگسی هم همین طور......... من یادداشت تورا دارم که اول نوشتی
بهت حسودیم میشه
ویا بهتربگم ازت متنفرم

خوب کدام آدم احمقی خودش برای خودش چنین یاداشتی می نویسد؟؟ پس اگر تو ننوشتی با اشاره خودت در اینجا می دانی چه کسی نوشته پس برای فراراز این اتهام معرفی اش کن تا هم تو تبرئه شوی وهم من بدانم با چه کسی از من متنفراست........حتما این کاررابکن که بنفع هردوی ماست منهم قول می دهم بااو کاری نداشته باشم

درمورد دوستانت شما گویا دچار فراموشی شده ای بلی شمادرباره نرگسی و عقیق وشباهنگ بامن صحبت کرده ای و مسائل خصوصی آنها را بمن گفته ای ومن اگر نیاز شد حتما به آنها خواهم گفت..........تردید نکن
واین البته تهدید نیست ومی تواند برای همیشه ناگفته بماند

درباره مفاد این نامه گفتم که چند بار بخوان و با یادداشتهای خودت درباره من که موجود هم هست ( البته اگر غیبشان نزده باشد!) مقایسه کن......
تو بسیار بمن دشنام داده ای........پیرمرد صعیف النفس.. بیمارروانی.......ابله.......فیلسوف ابلهان وکسی که بجای دیگران یادداشت می گذارد وووو..... بیشمار تهمت های دیگر متن نوشته ات را درباره من که داری( چند متن پیش) برو دوباره بخوان.......... آیا من سزاوار این همه توهین و تبلیغ مسموم تو بوده ام؟؟؟ عادی جان من یچه نیستم که گول بخورم من اگرزود از دواج کرده بودم فرزندم به سن تو بود

خلاصه من قانع نشدم وتو داری فرار می کنی وننوشتن اسمت هم بی دلیل نیست جون میزنی زیرش ومی گویی خودش بجای من نوشته برای شما این کارساده است چون وارد هستی!! بارها بهت گفته ام که من بدون نام برای کسی یادداشت نمی نویسم ولی همین دیروز یادداشت شخصی بنام قلم شکسته را بگردن من انداختی این درست است؟/
مثلا تو مسلمانی؟ چگونه تهمت می زنی وبی دلیل متهم می کنی؟؟ دین شما این طورگفته؟

می بینی خیلی خیلی به من تهمت ناروازده ای
ونه من مجاب نشدم وفکر می کنم داری بازرنگی اززیر بار اتهامات خودت که مستند هم هستند فرار می کنی

خوب من که برایت نوشته ام چکا رها باید انجام دهی واین تو هستی که می توانی تصمیم بگیری
زورکی هم نیست می توانی انجام هم ندهی ولی این با گفته دات مغایرت پیدا می کند........
عادی خان............
تو برای رضایت من وقت زیادی نداری و اگر می خواهی کاری بکنی باید بجنبی واگرهم فکر می کنی همین دو یادداشت بی نام کافیست بیا و بنویس.. کار دیگری انجام نخواهی داد

خوب در آن موقع منهم برنامه های خودم را دنبال خواهم کرد
من برای اعاده حیثیت خودم همه کار خواهم کرد واین در مجموع به نفع تویست......... شک نکن.....اگر باور نمی کنی امتحان کن........

تو ضربه روحی بزرگی بمن زدی ومن هم اگر متنبه نشده باشی وراضی ام نکنی........ با تمام توانم جبران خواهم کرد تا توهم بدانی واقعا با چه کسی درافتادی......البته بازهم ئتکرار می کنم نه زندان وشکنجه گاه و چماق دارم نه می دانم هک چیست و سلاح من تنها تفکر و انگشتانم ودانسته هایم هستند........ ومی توانم از آنها هم درراه سازندگی وهم غیرسازندگی استفاده کنم

حال تصمیم باتوست .......این گوی واین میدان

تندرست و موفق وشادکام باشی

کافکا 1385/08/04 ساعت 10:34 ب.ظ

خانم نون بادرود
اینجا چکار می کنی؟
قراربود این محفل خصوصی باشه ولی دوستت ویااستادت !!! طاقت نیاورد وتورا وارد ماجراکرد
من تو و واژه هایت راخوب میشناسم قرارشد دیگربرایم یادداشت بی نام ونشان نگذاری ولی دوباره این کارراکردی
خوب من بموقع برایت خواهم نوشت زیاد عجله نکن می دانم که اکنون کنجکاوی ات بد جوری به حرکت در آمده ولی کمی صبرکن به موقع........البته شاید......برایت خواهم نوشت

نوشته های تو از خزبلات هم مزخرف تراست وخودت هم ...
حیف که قول داده ام نگویم فعلا........

درضمن مواظب باش که باچه کسی این گونه برخورد می کنی درآخرین یادداشتم نوشتم که این آخرین باراست که دربرابر توهین هایت سکوت می کنم
بنابراین تو بسیار کودن وناتوان وبی سوادی وهیچ نمی دانی
نوشته هایت هم مزخرف وبههوده بودند پاکشان کردی
چون فقط به دردزباله دانی میخوردند وتوهم کار خوبی کردی ریختی دور.......... آفرین
خانم نون........برو پی کارت ومزاحم نشو کاراکنون تو مانند دزدیست....... دزدی که با کلید عاریتی دیگران وارد خانه شود برای سرقت........

برو وخجالت بکش اگر دوباره بیایی
می دهمت دست نیروی انتظامی!!!!!!!!!!!

تندرست وشادکام باشی چون خانم هستی بایدرعایتت رابکنم

کافکا 1385/08/04 ساعت 11:03 ب.ظ

عادی جان درود
این کار تو هم درست نبود
چون یک مکان کاملا خصوصی را عمومی اش کردی

می بینی؟ هنوز کم تجربه هستی
خوب این کار یعنی چه؟
چرا پای دوستت را بدینجابازکردی؟

فیلتربگذارم ویا یادداشتش را پاک کنم؟
سعی نکن مرا بادیگران درگیرکنی این کار باعث حل مسئله نخواهد شد بلکه موضوع را پیجیده تر خواهد کرد

من به تو اعتماد کردم وتو قدرش راندانستی ومعنی کار مرا درک نکردی.........

بهرروی وجود او ویاکس دیگر باعث می شود من نوشته را پاک کنم واین به معنی پایان کار البته نیست

گفتم که کمی شهامت داشته باش و برو یادداشت هایت را درباره من دوباره خوانی کن
حتما به نتیجه خواهی رسید منهم گذشتم زیاد است ولی اگررضایت مرا بدست آوری برای هردویمان بهتراست و دوستانه باهم بدرود می گوئیم وگرنه این ماجرا همیشه تازه می ماند..............

بازهم خودت می دانی و تصمیم باتوست
نوشته من اثرش راگذاشته واگر ناراحتی می توانم پاکش کنم
ولی این به معنی پاک شدن کل ماجرانیست

خوب حال این شما وادامه ماجرا
تندرست و شادکام باشی می دانم سخت است ولی برایت درس عبرت و تجربه ای تاره می شود

بقول آن ضرب المثل
جیک جیک مستونت بود
فکرزمستونت بود؟
آنوقت که سرمست و باخیال آسوده بمن فحش وناسزامی دادی وتوهین وتهدید می کردی فکر امروزش را کرده بودی؟

خوب اینهم از جوانی توست
بدرود تابعد.........

مسیح 1385/08/05 ساعت 01:26 ق.ظ

سلام

:)

می بینی ؟؟؟؟!!!!!!

ظاهرا تو ددوست داری کاری که از قبل تصمیم گرفتی انجام بدی و فقط داری با مسیح بازی می کنی

من ازت خواستم مواردی رو که فکر می کنی بهت توهین شده بگی تا جبران کنم

ولی ظاهرا نمی خواهی این کار رو بکنی

خب

در این شرایط من چه می تونم بکنم ؟

این کامنت هم مثل همون کامنت بی نام و نشان خیلی مشکوکه

اگه واقعا خودت ننوشته باشیش ، هر کسی می تونسته با کلیک روی لینک کامنتی که برام گذاشتی توی وبلاگ عادی به اینجا اومده باشه

نمی دونم چرا فکر می کنی اینجا رو کسی نمی تونه پیدا کنه و مکان دنجیه !!!!

نوشتی این حرفا تهدید نیست

فکر می کنی چه اسم دیگه ای می شه روشون گذاشت ؟؟

این که یه بچه رو بترسونی و بگی اگه عذر نخوای جیزت می کنم تهدیده دیگه

:)

دوست من

تا حالا از وبلاگ عادی توی بلاگسکای هیچ پستی پاک نشده

شاید بعضی جاهاش اصلاح شده باشه

ولی تو می تونی مراجعه کنی و ببینی که پستهایی که در مورد تو بوده سر جاشون هستن

پاک شدن نیم بیشتر از پستهایی که با ظاهر فعلی وبلاگ تفاوت اساسی دارن مربوط به یه وبلاگ دیگست که تو خوب می شناسیش

:)

این که گفتی کدوم آدم احمقی برای خودش چنین یاد داشتی می نوسه هم

جوابش اینه که :

هیچ آدم احمقی این کارو نمی کنه

اتفاقا آدمای زرنگ برای خراب کردن طرف مقابل از این کارا می کنن

دوست من

چیزی بگو که انجام شدنی باشه

من واقعا می خوام از دلت بیارم

واقعا دوست دارم که اگه مسیحو دوست خودت نمی دونی

لا اقل کینه ای هم ازش به دل نداشته باشی

اماتو

بازم تهمت زدی که اسرار دوستامو بهت گفتم

:)

اگه انتظار داری که مثل بعضی از بازجوها یه متن از قبل آماده شده بذاری جلومو مجبورم کنی که امضاش کنم و به کارای نکرده اعتراف کنم صریح بگو

می دونم که توی بازداشتگاهها ممکنه این کارارو یاد گرفته باشی

ولی انجام این جور کارا برای هر کسی برازنده نیست

:)

بازم منتظرم بدونم چی ناراحتت کرده

واقعا دوست دارم از طریقی منطقی از دلت در بیام این نفرت و کینه و عناد رو

:)

...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد