عادی گرامی بادرودی گرم.......
به بهانه سه سا ل آشنایی باشما برآ ن شدم تا بانوشتن این متن شماراازدیدگاه خود تعریف نمایم
واین بدین معنی است که مصصم شدم ازاین پس کوچکترین پیوندی باشما نداشته وشما رابادنیای خود واگذارم تا درنهایت آرامش بار تعهدی را که احساس می کنی برشانه هایت قراردارد به سامان برسانی......
هرکس دنیا ومسائلش را آنگونه می بیند که درکوله بارش دانش وتجربه وآگاهی اندوخته است
بنابراین طبیعی است که تعاریف من وشما باهم بسیارمتفاوت وحتی متظاد باشند.
به باورمن دین داری ویا بی دین وآئینی هرگزنمی تواند ونباید تعریف بین پیوندآدمها باشد ولذا من هیچگاه معیار آشنایی باشما را بااین پارامتر اندازه گیری نکرده ام که اگرچنین بود ارتباطی بین ما صورت نمی گرفت وآنچه بهانه آشنایی ماشد نوعی علاقمندی به نوشتن ومیدان دادن به حسی درونی بود که هردو احساس می کردیم باید بنوعی دست آوردهای فکری مان رابادیگران قسمت کنیم... ما بی شک وجوه مشترک فکری داریم ودرعین حا ل بی تردید تفاوت های عقیدتی فراوان
ولی مشترکاتمان مهم است وما می بایستی برآن اصول تکیه کنیم
ماهردوایرانی هستیم وهم طبقه وهردو منتقد شرایط نابسامان کنونی وهریک نیزتلاش می کنیم که دراندازه یک کرم شب تاب دراین تیره ترین شب تاریخ کورسوئئ باشیم.
شما صرف نظرازاعتقادات دینی ات انسان زحمت کش وشریفی هستی وهمان که دستی ومنفعتی دراین همه نابسامانی نداری نشان می دهد که هشیاری وبه دنبا ل فاصله گیری ازنادانها وجاهلین وخرافیون بوده ومیل به حرکت به سوی آگاهی داری...... که البته دراین راه موانع زیادهستند.
زرتشت بزرگ می گوید::: سنگی که طاقت ضربان تیشه راندارد بی شک تندیس زیبایی نخواهد شد... پس اززخم تیشه نهراس تا وجودت شایسته تندیس گردد..
وبنده هم بی هیچ ادعایی مشغول قسمت کردن چنددهه دانش اندک وتجربیات زندگی ام بادیگران هستم... ا لبته باراه وروشی که برگزیده ام وتاحدودی هم خوش وقتانه موفق بوده ام
بنابرا ین بگذار هردو راه خود را جداگانه پیش بگیریم وبجای اصطحکاک باهم وقت خود را صرف فرادهی اندوخته هایمان به جوانهای کم دانش وتجربه بنمائیم..
هرکسی آن درود عاقبت کار که کشت
ونتیجه کارمانیز درآینده معلوم خواهد شد.. من هیچ گونه علاقه ای بخواندن نوشت های شما احساس نمی کنم وطی این مدت کوچکترین درسی ازشما نیاموختم وکوچکترین علاقه ای به تداوم پیوند باشماندارم اگرچه اضافه می کنم که دلگیری هایم از شما رانیز بدست باددادم..
ولی یادت باشد که ازاین پس مراکاملا فراموش نموده وازذهنیت خود بیرون آوری ..
من شاید گهگاهی نوشته هایت را بخوانم تاببینم مسئله بالارارعایت خواهی کرد یاکه نه؟؟
به آن دوستانت هم بگو چه مستقیم وبانام وچه غیرمستقیم وبی هویت ازهرگونه اشاره ای {چه خوب وچه بد) نسبت به من وافکارم پرهیزنمایند چراکه درغیراینصورت پاداش گستاخی خواهند گرفت !!...............
همه خاطرات ناخرسند رافراموش می کنم وشما هم ازیادببر
برای تو ویکایک افراد گرامی خانواده ات آرزوی تندرستی وبهروزی وموفقیت روزافزون می نمایم.................. آشنای قدیمی>>>> س>>> مانند؟؟؟؟؟ بدرود