مرا ازته خاک بیدارکرد
مراشست وشو داد........ آغازکرد
مراخط به خط خواند............ تکرارکرد
شکارهمه لحظه هارا بمن یاداد
برای من از شاخه برگی جداکردو گفت::: جنگل شو شاعر!
وازارتفاع تر کاغذ وجوهروعشق........... جاری شو!
شبی..کفشم ازگنگ........ترشد
بمن یادداد ارتفاع تر گنگ را در ته خواب گنگ سفرگم گنم
یمن گفت:::: گم باش و پیدا... که ازسایه ها آفتابی تری.