کااااااااااا فکااااااااااااااا

هیچکس آنقدر دارانیست که بدون همسایه سرکند

کااااااااااا فکااااااااااااااا

هیچکس آنقدر دارانیست که بدون همسایه سرکند

بیادت ماندم......... حتی بعد از فراموشی!............سهیک

گرم یاد آوری یا نه؟........... من از یادت نمی کاهم

تورا من چشم درراهم........

 

دوستت می نامم...... چون دوستت می دارم...... شگفت نیست..... دل است.

 

دوست گرامی وبااحساس وقتی یکی دوروزصدای گرم گام هایت را درکوچه خاطرات نشنیدم به خانه ات آمدم و خواندم که بیمارشده ای ......... بسیارمتاسف شدم وباخود گفتم:: آن پرشور صمیمی را چه شده است؟

 

این تکه کوتاه را دردفترت بی ویرایش و یکباره نوشتم ودراینجا باکمی آرایش دگربار می نویسم

بااین امید که هرچه زودتر ردپای تورا درکوچه ببینم وخرسند شوم.

 

ساقی کجاست.....؟

میخانه سوت وکور مباد

ساقی....... بیا چون دوش

برپیمانه ما ن شراب شوربریز

تا مست تر ازاین

ملک دارا را به غمزه ای........ عوض کنیم

بیا.......... بیا و زودتربیا

تشنگان باده عشق

نونهالان گذرهای دلتنگی

شب گرد های کوچه های متروک

پراززمزمه های ساکت

گوش نیوش تورا برای شنیدن........ کم دارند

بیا........ بیا و بخوان وبنویس

ای دل واپس گل نسترن.

 

گوش می کنم......... صدای پای تو

دربی صدایی دهکده....... جاریست

بیا......... بیا وپرکن صحنه را

آنکه گفت مستم..... روی سن بخواب رفته است.

 

بیا......... بادسته گلی از نسترن به پیشوازت خواهم آمد

بیا.............. واژه های لطیف وتازه

چشم براه تو اند............ بیا

............

دل نوشتی از سهیک تقدیم به تو با آرزوی سلامتی و شکوفایی افزون برای تو.

۲۹/۱۲/۲۰۰۶

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد