کااااااااااا فکااااااااااااااا

هیچکس آنقدر دارانیست که بدون همسایه سرکند

کااااااااااا فکااااااااااااااا

هیچکس آنقدر دارانیست که بدون همسایه سرکند

غزلی زیبا ازویلیام شکسپیر

ویلیام شکسپیر………

غزل 116

 درپیوندروانهای راستکار

مگذار

که موانع سخت گذررا فراپذیرم

آن عشق

نه عشقی است که در گاه سستی

چهره دربازد

یابه گاه دل کندن

همونیزدل برکند

      وراه دیگرپوید

آه………… نه عشق آن نشان همیشه ثابت است

که به توفانها همی نگرد

وهرگزنلرزد

عشق ستاره ایست

برای کشتی های سرگردان

که هرچه ابعادش دست یافتنی ست

قدرش اما ناشناختنی ست

عشق بازیچه زمان مانیست

هرچندلبان وگونه های سرخ سرگردانند

دردایره داس زمان

عشق اما باساعات وایام زودگذر

نه هرگز تغییرپذیر

که حتی تا بازپسین روزکیهان

بازماندنی است.

سخنم گرخطاست

وگرفراسوی آن زیسته ام

پس نه هرگز

شعری سروده ام

نه هیچ عاشق بوده ام.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد